کد مطلب:172946 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:258

مصادیق عوام و خواص
مرز مشخص كننده ی عوام و خواص، «بصیرت است» . كسی كه دارای این ویژگی بود از «خواص» ، و هر كه این ویژگی را نداشت از «عوام» است. گاهی، افرادی از نزدیك ترین اشخاص به پیامبران بودند، ولی در گروه مخالفان آنان قرار گرفتند. آنها اهل بصیرت نبودند، چون دیدند اكثریت مخالفند آنها هم مخالف شدند. همانا همسر و فرزند نوح و همسر لوط. قرآن كریم درباره ی همسر نوح و همسر لوط می فرماید:

ضرب الله مثلا للذین كفروا امرأت نوح و امرأت لوط كانتا تحت عبدین من عبادنا صالحین فخانتا هما فلم یغنیا عنهما من الله شیئا و قیل ادخلا النار مع الداخلین [1] .

خداوند مثلی كه برای كافران می زند همسر نوح و همسر لوط است، این دو تحت سرپرستی دو بنده از بندگان صالح ما بودند، ولی به آنان خیانت كردند و بستگی آنها با این دو پیامبر سودی به حالشان نبخشید و به آنها


گفته شد: وارد آتش شوید، همراه كسانی كه وارد می شوند.

پسر نوح هم تحت تأثیر موج مخالفان قرار گرفت. تا بدانجا كه قرآن درباره ی او می فرماید:

انه لیس من أهلك انه عمل غیر صالح؛

او از خاندان تو نیست بلكه او عملی است ناشایست.

فرزند نوح چون پیوند مكتبی اش از پدر بریده شد پیوند خانوادگی اش نیز سودی نبخشید.

همچنین قرآن كسانی را مورد توجه قرار می دهد كه هیچ پیوند و ارتباط و نسبی با پیامبران نداشتند، ولی چون دارای بصیرت بودند از خواص شمرده شدند، مانند آسیه دختر مزاحم، كه همسر فرعون بود. او چون معجزه ی حضرت موسی علیه السلام را در برابر ساحران دید نور ایمان در دلش تابید. آسیه تا مدتی ایمانش را پنهان می كرد، اما سرانجام ایمانش آشكار شد. فرعون او را تحت فشار قرار داد، تا دست از آیین موسی بردارد، ولی این زن بابصیرت مقاومت كرد.

فرعون او را شكنجه كرد و دستور داد دست و پایش را با میخ بسته و در زیر آفتاب سوزان قرار دهند و سنگ عظیمی بر سینه ی او بگذارند، ولی باز هم تسلیم نشد. قرآن مجید این بانوی نمونه را اسوه مؤمنان دانسته است:

و ضرب الله مثلا للذین امنوا امرأت فرعون اذ قالت رب ابن لی عندك بیتا فی الجنة و نجنی من فرعون و عمله و نجنی من القوم الظالمین [2] .

مثالی كه خداوند برای مؤمنان زد همسر فرعون است، در آن هنگام كه گفت: پروردگارا! خانه ای برای من نزد خود در بهشت بساز و مرا از


فرعون و عمل او و از قوم ستمگر رهایی بخش.

بنابراین معیار تشخیص خواص از عوامل بصیرت است. به همین مطلب مقام معظم رهبری عنایت دارند:

در بین اینهایی كه ما می گوییم «خواص» ، آدم های باسواد هست، آدم های بی سواد هم هست. گاهی كسی بی سواد است و جزء خواص است، می فهمد كه چه كار می كند، از روی تصمیم گیری و تشخیص عمل می كند، ولو درس نخوانده و مدرسه نرفته است، مدرك ندارد، لباس روحانی ندارد، اما می فهمد كه قضیه چیست. خواص كه می گوییم معنای آن یك لباس خاص نیست؛ ممكن است مرد باشد، ممكن است زن باشد، ممكن است تحصیل كرده باشد، ممكن است تحصیل نكرده باشد، ممكن است ثروتمند، ممكن است فقیر باشد. [3] .

بنابراین، برای ساختن جامعه ای كه «خواص» در آن فزونی یابند باید بصیرت های افراد افزایش یابد، چرا كه از آفات جامعه ی سالم، زنده و بانشاط عوام زدگی است و باید شدیدا از آن دوری جست. رهبر معظم انقلاب می فرماید:

پس باید مواظب باشید جزو عوام نباشید. نمی گوییم جزو عوام نباشید، یعنی باید حتما بروید تحصیلات عالیه بكنید، نه، گفتم كه معنای عوام این نیست. ای بسا كسانی كه تحصیلات عالیه هم كردند و جزو عوامند، ای بسا كسانی كه تحصیلات دینی هم كردند و جزو عوامند، ای بسا كسانی كه فقیرند یا غنی اند و جزو عوامند. عوام بودن، دست من و شماست. باید مواظب باشیم عوام نباشیم، یعنی هر كاری می كنیم از روی بصیرت


باشد. آن كسی كه از روی بصیرت كار نمی كند عوام است. لذا می بینید قرآن درباره ی پیغمبر می فرماید: «ادعوا الی الله علی بصیرة أنا و من اتبعنی» [4] ، یعنی من و پیروانم با بصیرت عمل می كنیم و دعوت می كنیم و پیش می رویم. پس اول ببینید جزو آن گروه عوامید یا نه. اگر جزو گروه عوامید به سرعت خودتان را از گروه عوام خارج كنید. سعی كنید قدرت تحلیل پیدا كنید، تشخیص بدهید، معرفت پیدا كنید. [5] .



[1] تحريم (66) آيه ي 10.

[2] تحريم (66) آيه ي 11.

[3] مقام معظم رهبري، 20 / 3 / 75.

[4] يوسف (12) آيه ي 108.

[5] مقام معظم رهبري، 20 / 3 / 75.